سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

نام تو را از که باید پرسید؟...

یا از چه؟...

که نامت، آشناترین نامی است

که جهان، تاکنون

ـ از ازل تا ابد ـ

ـ از فرش تا عرش ـ

ـ‌ از متناهی تا لایتناهی ـ

به گوش جان خویش شنیده است!

شاید از «فطرس»

که آزاد شدهی توست

یا «نینو»

که به یمن ورودت «کربل» نام گرفت!

شاید از «خون»

که تو آن را تفسیر کردى!

یا «عشق»

که بر منبر زمان نشاندى!

نامت؛ نامی است مقدس که شاعران

بدان سوگند خوردهاند،

نامی که سایه گسترده است بر هستى!

نامی که همه چشمهای پر تغزل

در غروب پنجره های بسته

با آن گریسته اند...

نامت؛ نامی است

که شرافت و عزت را با خود زنده کرده است

نامی که رمز حیات است

اگر عقلها بفهمند

که عقل عاجز از درک عشق است!....


شاهدان قدسى

ـ صف به صف ـ

ایستادهاند

تا عطش روزهای بهتآلود زمین را

با مژده رسیدنت

فرونشانند

و این عطش

امروز آرام میگیرد؛ وقتى

عطر لبخندت در جان جهان جاری میشود...

اما ...

روزی دیگر

روزی سیاه و تاریک

روزی که آب با تشنگی هم وزن نیست ...

روزی که ...


اینک قرنها از آمدن تو

میگذرد

و زمین هنوز در همان عطش بهتآلود

دست و پا میزند

اینک قرنهاست که

عطر حضورت جان جهان را نوازش میدهد

و هنوز هم آب با تشنگى

هم وزن نیست!....

هنوز هم تمام آبهای جهان

شرمسار نام تواند

نام سرخی که

تنها «ثارالله» زیبنده آن است ...

 


نوشته شده در دوشنبه 90/4/13ساعت 2:33 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak